تقدیم به او که می دارمش دوستقطعه طنز پیرامون ولنتاین
ولنتاین
هم آمد و رفت. می گویند ولنتاین چیز بدی است. جیز می باشد. ولنتاین و این
جور حرف های بد بد تمام فرهنگ و سنت ما را می کند در قوطی. خوب ما حرفی
نداریم. شما یک جانشین بدهید. چی؟ جانشین ایرانی نداریم؟ پس لطفاً بروید
کنار و بوق بزنید و هر وقت یک فکر درست و حسابی کردید بیایید. متشکرم.
در این نوشته قصد دفاع یا تقبیح ولنتاین نیست فقط خواستم بگویم که حذف
ولنتاین در دوره کنونی مثل این می ماند که فرهنگستان ادب فارسی بخواهد به
جای واژه "اینترنت"، واژه هایی مثل "داخل شبکه"، "داخل کانال"، "بفرما تو
شبکه" و غیره را رواج دهد. اگر این شد، آن هم می شود. بگذریم... تا حالا
فکر کرده اید که چه کسانی در ولنتاین ؛ چه چیزهایی می دهند و می گویند ؟
من چون می دانم که فکر نکرده اید، برایتان چند مدل می آورم :
توضیح ۲ : این آقایان با آن خانم ها یک جورهایی فامیل اند. چیزی در مایه های زن و شوهر و اینا! مدل کارمندی : عزیزم... تقدیم به تو که در تمام عصر بی پولیمان
(به کوتاهی عصر یخبندان)، سنگ به شکم بستی و جز روزی سه وعده، جیغ های
بنفش نکشیدی. بیا این وام اداره تقدیم تو باد. قسطش هم پای خودت! مدل دانشجویی : عزیزم... تقدیم به تو که سر تمامی کلاس هایی که
می پیچاندم به جایم شرکت می کردی و استادهای تیزهوش هم فرق بین من و تو را
تشخیص نمی دادند. بیا... این کتاب موازنه چهار واحدی تقدیم تو باد. باشد
که سه، چهار بار بیافتی تا من برای ازدواج یک مقداری خاک مناسب در سر کنم. مدل سیاسی : عزیزم... تقدیم به تو که با ائتلاف قلوبمان، حزب
خانوادگی مستحکمی تشکیل دادیم و تمام نگاه های چپ فامیل را به رادیکال
ترین شکل ممکن راست کردیم. با مشارکت من و تو و تحکیم وحدت هرچه بیشتر! می
توانیم فرزندی تپلیست به تمام زن و شوهرهای محافظه کار نشان دهیم. بیا...
این کتابچه اساسنامه زندگی بر اساس قانون اساسی، اساساً تقدیم تو باد. مدل روشنفکری : عزیزم... تقدیم به تو که من را با سیاهی چشمان
خمارت هزاران بار تا ته جاده نیهیلیستی بردی و ول کردی و خودم تنها برگشتم
و هر بار هیبت نیچه ایت دیوانه ام کرد. آه... حیف که سبیل نداری. شخصیت
کاریزمایت را در طرّه پریشان زلفانت به مدد الهامات دکارت درک کردم و هزار
بار فوکویی دیگر برایم شدی. به قول دکتر، به یک کسانی که الان یادم رفته
بفهمان که نمی دانم عشق بهتر است یا دوست داشتن؟ در هر صورت بیا... این
کتاب مردان مریخی و زنان ونوسی تقدیم تو باد. مدل سرمایه داری : عزیزم... تقدیم به تو که... ببخشید... (مشغول
صحبت با گوشی مدل P900 می شود)... بله، می گفتم. تقدیم به تو که با یک
گوشه چشمت شاخص های دلم را هُرّی پایین ریختی و مجبورم می کردی تا ارزش
افزوده صادرات عشقم را پیشت رو کنم تا بدانی که سهام ۵۰ درصدی من از این
عشق، تمام داراییم است. بیا... این شکلات های ولنتاینی تقدیم تو باد
(اصولاً هرچه آدم مایه دارتر باشد، علاقه اش به سنت های کم خرج بیشتر است).
مدل جواتی : عزیزم... خوشگله... تقدیم به تو که قرمزی آن چادرت سی جی گوجه ای من را رو سفید کرد و معرفت آن نگاهت تک چرخ زنان از وسط خیابان دلم رد شد. آخر چه بگویم که روی فردین را سفید کردی و عشق آتشین من را مانند نان های همان نانوایی که من را خاطرخواهت کرد، در سرفه پیچیدی. بیا... این جوراب های پارتیزان تقدیم تو باد که هم خودت بپوشی و هم اون ننت.