گزارشی خواندنی از رفاقت و دوستی نیوشا ضیغمی و ... !




گزارشی خواندنی از رفاقت وگزارشی خواندنی از رفاقت و دوستی نیوشا ضیغمی و ... !

گزارشی خواندنی از رفاقت و دوستی نیوشا ضیغمی و شیلا خداداد !

زمانی که او در سینما مطرح شده بود، من آمریکا بودم، جالب اینکه مادرم به من زنگ زد و گفت: شیلا! یک دختر خانمی اومده، تو سینما جاتو گرفته ...

نمیدانیم چرا میگویند، در دنیای هنر به ویژه سینما، اهالی این حرفه با یکدیگر خوب نیستند، پاسخ دادن به این پرسش از عهده ما خارج است، به هرحال بارها دیده شده که اهالی هنر به یکدیگر میتازند، اما این مسئله همه گیر نیست، همه گیر از آن جهت که به طور کلی بگویم، تمامی اهالی این حرفه اینگونه اند، هستند افرادی که با یکدیگر دوستی بسیار عمیقی دارند و در غم و شادیهای یکدیگر شریکند و سعی میکنند در موقعیت های مختلف یار یکدیگر و پشتیبان هم باشند درست مثل دو هنرپیشه خوب کشورمان، خانمها؛ شیلا خداداد و نیوشا ضیغمی...
دوستی عمیق این دو باعث شد که با آنها در این زمینه، گفتگویی داشته باشیم،قرارمان؛ جمعه بیست ویک ماه مبارک رمضان در دفتر کار نیوشا ضیغمی پس از افطار در خیابان ظفر تهران بود. آنها برای ما و شما از رفاقتشان گفتند و از تفاوت رقابت با حسادت سخن به میان آوردند، جا دارد از دوستان خوبمان، سهیل سلیمانی که مدیر برنامههای نیوشا ضیغمی است و همچنین از دوست خوبمان؛ امیرحسین بزرگ زادگان که با فلاشهای دوربین خود تصاویر زیبایی از این رفاقت را به تصویر کشید،تشکر کنیم.
 جا دارد از بابک مانی و سرکار خانم عبدالکریمی که در دفتر عکاسی بابک مانی، از دو هنرمند خوب کشورمان پذیرایی کردند، بویژه از بابک عزیز که مثل همیشه با فلاشهای دوربین خود، تصاویر زیبایی را خلق کرد، تشکر به عمل آوریم.

دوستیها

نیوشا ضیغمی میگوید: قبلا من و شیلا خداداد همدیگر را میشناختیم، اما دوستیمان از زمان فیلمبرداری اخراجیهای 2 آغاز شد، تصویربرداریمان داخل هواپیما با هم بود، شیلا خداداد هم حرفهای ضیغمی را تصدیق می‌کند..
نیوشا در ادامه میگوید: شیلا از من قدیمیتر است، زمانی که او در حال بازی در سریال پرطرفدار «مسافری از هند» بود، من دوره های کلاسهای بازیگری را میگذراندم و پایان سال 82، اولین کارم را آغاز کردم. آن زمان که کارهای شیلا را نگاه میکردم، از بازی او خیلی خوشم میآمد و کارهایش را دنبال می‌کردم، تا اینکه رسید به بازی من در فیلم تردست... سر فیلمبرداری که بودیم. شالهایی که من میپوشیدم و مد شده بود،(در واقع مدل هندی بود)... گاهی اوقات مرا در خیابان با شیلا اشتباه میگرفتند به هر حال همان زمان از ظاهر شیلا حدس میزدم که او باید مهربان باشد و در نهایت با هم دوست شدیم.

مادرم گفت: نیوشا جایت را گرفته!
شیلا خداداد میگوید: وقتی سرکار نیستیم، همدیگر را بیشتر میبینیم، اما وقتی هر دویمان سرکار هستیم کمتر همدیگر را میبینیم، اگر روزی هم، یکدیگر را نبینیم، با تلفن با یکدیگر در تماس هستیم. اما آنچه که برایم جالب است، اینکه رابطه مون سینمایی نیست و دو دوست واقعی و محرم اسرار یکدیگر هستیم...
شیلا میگوید: اولین کاری که از نیوشا دیده بودم، فیلم قرنطینه بود... زمانی که او در سینما مطرح شده بود، من آمریکا بودم، جالب اینکه مادرم به من زنگ زد و گفت: شیلا! یک دختر خانمی اومده، تو سینما جاتو گرفته (هر دو میخندند) شبیه همدیگر هستید... من هم فیلمش را گرفتم و دیدم...
نیوشا می گوید: اصولا آدمی نیستم که زیاد دوست و رفیق داشته باشم و تعداد دوستانم بسیار محدود هستند. اما طی این چند وقتی که با هم صمیمی شدیم بسیار با یکدیگر راحت هستیم. چند روز پیش به اتفاق جایی بودیم که سر میز شام یکی از دوستان گفت: اگر من این صحنه را نمیدیدم، باور نمیکردم که شما با هم آنقدر صمیمی هستید. چرا که خیلی ها فکر میکنند شما با هم رقیب هستید... درست است که ما شاید در کار با هم رقیب باشیم، اما رقابت چیز شیرینی است، آنجا تلخ میشود که این حس رقابت به حسادت تبدیل شود. در واقع این رقابت است که باعث می‌شود، آدمها برای پیشرفت انگیزه پیدا کنند. آن دوست از ما پرسید: اگر کاری به هر دوی شما پیشنهاد شود، به شرطی که یکی به جای دیگری کنار برود، آیا راضی هستید، که ما هر دو گفتیم: بله.
خداداد میگوید: احساسمان این است که رفاقت ما ارزش بیشتری دارد، نیوشا میگوید: دقیقا همینطور است، تواناییهای هر کداممان مشخص است و در سینمای ما هم جای کار زیاد است، این پروژه نشد، پروژه بعدی ارزش این را دارد که به خاطر بازی در یک فیلم یا سریال، رفاقتمان رنگ ببازند. ما دو تا دوستیم که در شادی و ناراحتی همیشه با هم هستیم و غم و شادی را با هم تقسیم میکنیم.
 شیلا میگوید: زمانی که با هم بیرون هستیم، اصلا فکر نمی‌کنیم که بازیگریم، بلکه دوتا دوست صمیمی هستیم که مثلا می‌خواهیم یک شب را در رستوران در کنار یکدیگر شام بخوریم. مثل ارتباط دخترخاله، دختر عمه و... من و نیوشا به یکدیگر اعتماد داریم و از ریز مسائل یکدیگر باخبریم، راستش را بخواهید من تا حالا در سینما دوست صمیمی نداشتم و از این بابت خیلی خوشحالم...

ارتباط سینمایی‌ها

خداداد می‌گوید: اینکه می‌گویند سینماییها ارتباط خوبی با هم ندارند، را قبول ندارم، آنها اتفاقا با هم رابطه بسیار خوبی دارند، اما این دلیل نمی‌شود که همه شان با هم صمیمی باشند. حکایت این است که بعضی از دوستان سینمایی با هم رفت و آمد زیادی دارند، یکسری هم رفت و آمد نمی‌کنند، مثل من که در نهایت نیوشا را پیدا کردم!
از آنان می‌پرسیم: پس اینکه می‌گویند این اهالی به هم حسادت می‌کنند، درست نیست؛ که هر دویشان این مسئله را نفی می‌کنند، نیوشا ادامه بحث را می‌گیرد: «یکسری روابط در کار تعریف می‌شود، مثلا شما یک همکار دارید که 20 سال با هم در محیط کار صمیمی هستید، اما این دلیل نمی‌شود که در بیرون محیط کار هم این صمیمیت را داشته باشید، صمیمیت، فاکتورهایی دارد که مهمترین عامل آن، حس درونی مشترک بین دو نفر است. به نظر من دوستی واقعی کار سختی است. ممکن است شما بگویید من صد تا دوست دارم، اما زمانی که گیر میافتید، آن وقت است که متوجه می‌شوید دوستان واقعیتان چه کسانی هستند، شاید از آن صد نفر، یکی به دادتان برسد.»
نیوشا مسیر بحث را کمی تغییر می‌دهد؛ «شما یک مجتمع مسکونی را در نظر بگیرید که عده ای از همکاران یک شرکت در آن سکونت دارند، کاملا برایتان مشخص خواهد شد که آنان چقدر مسائل حاشیه ای دارند، اصولا وقتی مسائل کاری با مسائل شخصی آمیخته می‌شود، ناخودآگاه، حاشیه هم وارد می‌شود، شاید به این دلیل هم هست که اهالی سینما با هم کمتر صمیمی هستند، اما این بدان معنا نیست که برای هم کلاس می‌گذارند، یا اصلا از یکدیگر خوششان نمی‌آید. من هم تاکنون اینگونه عمل کردم.» خداداد می‌گوید: در واقع حسادت بین اهالی سینما نیست. ما با کسی دشمنی نداریم و همه بازیگران هم دوستان ما هستند. ما همین امروز در مراسم ختم پدر حسام نواب صفوی شرکت کردیم، همه اهالی هنر بودند، چه ارتباط صمیمانه ای بازیگران با هم داشتند.
نیوشا می‌گوید: اینکه دو نفر با هم صمیمی نیستند، دلیل نمی‌شود که با هم دشمن باشند، نه تنها در دنیای سینما، بلکه در هر کاری این جوری است. در هر حرفهای، آدمهای آن حرفه، دارای سلیقه‌های متفاوتی هستند، من خودم را مثال می‌زنم، من همیشه سعی کردم رفتار خودم را درست کرده و ارتقا ببخشم، اگر هم می‌بینم مثلا حاشیه‌ای برای من درست شده، اول خودم را به قضاوت می‌گذارم بعد در مورد افراد دیگر قضاوت میکنم.
 
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد