سورپرایزهای شوک آور; مرد دو هزار چهره


سورپرایزهای شوک آور; مرد دو هزار چهره


مهران مدیری به گفته نزدیکانش یک ماه است که به خانه نرفته و از شدت کار در همان لوکیشن شب را روز میکند.


و این نشان میدهد  او امسال چه انرژی زیادی برای کارش گذاشته است.

تصویر مفیدی که تا حالا گروه گرفته اند نزدیک به 10 قسمت است و این اتفاق ویژه ای برای مدیری و گروهش به حساب می آید که سی روز از کارشان  میگذرد .

اتفاقی که باعث شده گروه تمام تلاششان را انجام دهند تا قبل از نوروز کار خود را به پایان برسانند.

مرد دو هزار چهره در ادامه مرد هزار چهره ساخته شده و با توجه به محبوبیتی که سال گذشته سریال مدیری داشت  قطعا امسال هم مرد هزار چهره در نورورز حرف اول را خواهد زد.

به خصوص که شنیده میشو مدیری یکی-دو سوپرایز هم در سریال جدیدش دارد که همه را شوک خواهد کرد.

این سوپرایز ها هم فقط در همین قدر بدانید که در هر اپیزود یک آدم مهم غیر قابل پیش بینی مقابل دوربین مدیری رفته که مطمئنا خیلی ها از دیدنشان غافلگیر میشوند.

  چه کسی مدیری را میکشد؟

رقابت نورورز امسال چه بخواهیم چه نخواهیم تحت تاثیر  سریال "مهران مدیری" یعنی "مرد دوهزار چهره" است.

سریالی که سری اولش گرفته و همه منتظر هستند تا ادامه آنرا از شبکه سه ببینند.

اما با اینحال نمیشود براحتی نام حسن فتحی را کنار گذاشت و از دو جوان با انگیزه و با استعداد یعنی سعید آقاخانی و شاهد احمدلو هم نمیشود گذشت

سه کارگردانی که مطمئنا سریالهایشمان در کنار سریال مدیری رقابت داغی براه خواهد انداخت. بخصوص که هرسه  کارگردان هم در جمع خصوصی مدعی شده اند که میتوانند "مرد دوهزار چهره" را بگیرند و همین انگیزه پنهانی که آنها دارند کافی است تا بفهمیم هرسه کارگردان کارهای  خوبی تدارک می بینند

اما با اینحال همه میدانیم برای نفر اول شدن در نوروز امسال باید از مدیری و سریالش گذشت. اتفاق مهمی که باید ببینیم سرانجام چه کسی موفق به انجام آن خواهد شد.


بقیه در ادامه مطلب .....



     کیهان ملکی به گروه بازیگران "مرد دو هزار چهره" پیوست

                                             

کیهان ملکی این روزها مشغول بازی در مجموعه نوروزی طنز "مرد دو هزار چهره" به کارگردانی مهران مدیری است.

به گزارش خبرنگار مهر، مدیری بعد از کارگردانی مجموعه‌های نوروزی "جایزه بزرگ" و "مرد هزار چهره" سومین مجموعه نوروزی خود را با نام موقت "مرد دو هزار چهره" اوایل دی‌ماه کلید زده است. لوکیشن این مجموعه ولنجک است و گروه این روزها مشغول ضبط است

گروه نویسندگان شامل محراب قاسمخانی، خشایار الوند و امیرمهدی ژوله هستند. مجموعه جدید مدیری در ادامه "مرد هزار چهره" و خود وی بازیگر نقش اصلی آن است. شقایق دهقان، پژمان بازغی، فلامک جنیدی، عارف لرستانی و... دیگر بازیگران مجموعه‌اند.

مدیری در "مرد دو هزار چهره" در یک موقعیت جدید قرار می‌گیرد. این مجموعه در 15 قسمت 45 دقیقه‌ای تهیه می‌شود و قرار است در آن مشاغلی غیر از آنچه در "مرد هزار چهره" بود، به شوخی گرفته شود.

شنیده می‌شود مدیری در این پروژه قصد دارد بازیگران سینما را جذب کند. وی مجموعه‌های "ساعت خوش"، "پاورچین"، "نقطه‌چین"، "شب‌های برره"، "ببخشید شما"، "پلاک 14" و "باغ مظفر" را ساخته است.


گزارش بازدید از لوکیشن مرد 2000 چهره به قلم یکی از دوستانم


گفته بودم به زودی میرم به دیدار آقای مدیری .خب این اتفاق امروز افتاد .............

۴ شنبه مدرسه نرفتم و با هماهنگی قبلی که با (پارتیمون) داشتم قرار شد ساعت ۱ اونجا باشم من مدرسه نرفتم و همراه یکی از دوستانم( فرشته جون) و مادرش رفتیم سر لوکیشن آقای مذکور(همون پارتیمون) خندید و گفت چقدر بدشانسی ... امروز ایشون قرار بود ساعت ۹ بیان اما تا الان که ساعت ۱ هست نیومدن!!!! کار هام خیلی عقبه و هر موقع بیان می خوان سریع برن سر ضبط و زیاد رو مود نیستن تازه کسالتم دارند(فکر کنم کمرشون گرفته) اینکه برو و فردا بیا گفتم ۵ شنبه نمیشه گفتند پس جمعه بیا!!!! اتاق گریم رو اون وسط با چشم زیر و رو می کردم تا شاید یه بازیگر گیر بیاد اما فقط عوامل بودند.. یه کاغذ رو دیوار بود که اسم و نقش و ساعت حضور بازیگر ها روش نوشته شده بود  اول از همه مهران مدیری در نقش مسعود = ۹ صبح 

بعد سیامک انصاری (نقشش رو یادم نیست)=۹ صبح

وبعدسپند امیرسلیمانی، شقایق جودت، سحر جعفری‌جوزانی، امید روحانی، سحر زکریا، پروین قائم مقامی، هادی کاظمی، شایان احدی‌فر، کیهان ملکی، غلامرضا نیکخواه، سام نوری و محمد رضا هدایتی به بیژن بنفشه‌خواه، عارف لرستانی، سیامک انصاری، پژمان بازغی، رضا فیض نوروزی و فلامک جنیدی م جدیدم بود...  فقط دسته گلم رو دادم گفتم لطف کنید هر وقت اومدند اینو بهشون بدید

هیچی دست از پا دراز تر برگشتم تا امروز صبح

سر ساعت ۱۲:۳۰ اونجا بودم ما (من و بابام) رو راهنمایی کردند طبقه سوم منم همه جا رو با دقت زیر نظر داشتم نزدیک های وقت ناهار بود و غذا رو هم آورده بودند این دفعه ماشین آقای مدیری رو تو حیاط دیدم و خیالم راحت شد که حتما هستند . لوکیشن یه خونه نه زیاد جدید و نه زیاد قدیمی که در مقابل لوکیشن های مرد ۱۰۰۰ چهره خیلی کوچکتر مخصوصا حیاط خیلی کوچک بود اما شیک و ۳ طبقه در محدوده ی شمال تهران بود(این لوکیشن مادر بود) طبقه ی سوم داخل یه واحد شدیم که صحنه فیلم برداری بود ولی اون موقع باهاش کار نداشتند دوربین رو  دور تا دور اونجا کشیده شده بود دیوار ها رنگ شده بود تو سقف پر از پرژکتور ونور افکن بودو... رو مبل های بزرگ آبی رنگی نشستیم (احتمال میدم خونه ی مسعود شصت چی باشه) و یک آشپز خونه ی کوچک ساختگی جلومون بود بعد اون آقای مذکور اومدند و گفتند آقای مدیری دارند ضبط میکنند باید چند دقیقه صبر کنید و کنار ما نشستند و کلی حرف زدیم فهمیدم که تعداد لوکیشن ها ی مرد ۲۰۰۰ چهره خیلی کمتر از مرد ۱۰۰۰ چهره  است و چند روز پیش فرود گاه اما خمینی بودند و اینکه امسال تا ۲۵ اسفند وقت دارند کار رو تحویل بدهند و هیچ بازیگز دیگه ای رو ندیدم جز اون مکزیکی که دم در کافه شب های برره مینشست...


www.tanzenovin.blogfa.com


ساعت شد ۱:۳۰ گفتند آقای مدیری دارند با یه خبر نگار مصاحبه میکنند صبر کنید گفتم چشم..... ساعت شد۲:۱۰ گفتند آقای مدیری دارند ناهار میل میکنند  گفتم نوش جونشون بازم صبر میکنم.... بعد گفتند شما بفرمائید ناهار گفتم ممنون من همون صبر میکنم(اینقدر استرس داشتم که چیزی از گلوم پایین نمیرفت) ساعت ۲:۳۰ آقای مذکور گفتند بیاین طبقه پایین نزدیک اتاق آقای مدیری که اومدند بیرون سر راهشون چند دقیقه کوتاه با شما صحبت کنند .منم با پدرم اومدم پایین و نزدیک این مکزیکی که آقا حمید نام داشت(البته افغانی بود) نشستیم و صبر کردم کلی کار از قبل تصمیم گرفته بودم که انجام بدم عکس تکی و دونایی بگیرم امضا بگیرم گل و کادو رو بدم و یه دسته خط برای تبریک عید به طرفدار ها ازشون بگیرم و پوستری که براشون طراحی کردم رو بدم بهشون و.... تو همین فکر ها بودم که برگشتم دیدم نزدی ک جایی که نشستم یه  تیکه دیوار سبزه و یه میز و وسایل روشه که مثلا اینجا پاسگاهه!!! بعد اومدن میز و صندلی ناهار رو جمع کردند و میز و مبل های خود صحنه رو آوردند و من همچنان منتظر بودم..... پشت سرم یه میز بود روی میز یه جزوه بود روی جزوه نوشته شده بود :

مرد ۲۰۰۰ چهره قسمت ۶  (خشایار الوند)

فیلم نامه بود!!!!!!!!!!!!!!! فکر بد نکنید حتی بهش دستم نزدم چه برسه بخوام بخونمش......

بعد همین طور که داشتم صبر میکردم تو دستامم پر کیسه و کیف و گل و کادو و.. بود ییهو یه صدای بلند خنده اومد و همه خشکشون زد (منظورم من و بابام بود) آخه بقیه عادت دارند بلههههههههههههههههه صدای خنده آقا ی مدیری بود از اتاقشون می اومد.... قند تو دلم آب میشد آقای مذکور گفتند این خنده ها خنده ی اختصاصی آقا ی مدیریه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! یه چیزی مثل خنده شیر فرهاد با صدای خیلی بلند......................

بعد معلوم شد آقا ی عصار مهمان آقای مدیری هستند و دارند باهم + ۲ نفر دیگه غذا میخورند و کلی می خندیدند ..... دیگه خنده ها شروع شد (ساعت۲:۴۵) و با هر بار خنده اونا نیش من تا بنا گوش باز میشد   داشتند راجب یکی از صحنه ها صحبت می کردند که قرار نزدیک های داماد(احتمالا مسعود ۶۰ چی) تیر شلیک بشه و اون بترسه!!!!!!!!!! آقا ی مدیری می گفت آخه بالاسر داماد تیر شلیک میشه و میخندید (از همون خنده ها)دیگه ناهار تموم شد در ضمن به عکس مکزیکی که من یواشکی گرفتم نگاه کنید  انتهای اون سالن اتاق آقای مدیری بود .منم که جام مشخصه دیگه!!!!!

دیگه گل داشت پژمرده میشد منم ریلکس انگار نه انگار فردا ۲ تا امتحان دارم و دیشب ساعت ۶ صبح خوابیدم (واقعا اگه میگفتند تا فردا همین جا صبر کنید من تا پس فردا هم صبر می کردم) بابام که ایستاده بود گفت پاشو بدو . دویدم جلو دیدم آقا ی عصار از اتاق اومد بیرون خوشحال و خندون و آقای مدیری در حال صحبت با ایشون و یک نفر دیگه یه رخی نشون داد و دو باره رفت تو اتاق . من طپش قلبم رو تو دهنم احساس می کردم!!!! باورم نمیشد. نمیدونستم  الان باید چیکار کنم بالاخره اومدند بیرون اما هنوز ما رو ندیده بودن و مشغول صحبت بودند(ساعت  ۲:۵۵) بله اومدند و آقامذکور جلو رفت گفت اینم کیمیا... من و پدرم سلام کردیم و به گرمی پاسخ اونو شنیدیم بعد اومدند جلوتر من مبهوت فقط نگاهشون میکردم!!!!! گفتم واقعا خسته نباشید و گفتند ممنون متشکر .یادم اومد باید گلی که دستمه رو بدم .دادم وبا خنده ای زیبا تشکر کردند و بعد کادو رو دادم و باز هم تشکر کردند و من هیچی چیز به ذهنم نمیرسید تا تجربه نکنید باورتون نمیشه آقای مذکور گفت کیمیا می خواد با شما عکس بگیره بعد آقای مدیری منو نگاه کرد و من گفتم البته اگه اجازه بدین گفتند حتما و با هم عکس گرفتیم که من بزرگ کردم و فقط آقای مدیری رو براتون  میزارم


                           www.tanzenovin.blogfa.com              

                         

و بعد دیگه هیچ کلمه ای به ذهنم نمیرسید آقای مدیری گفتند در خدمتتون باشیم و خندیدند و رفتند و من هم عین قطع نخاعی ها سر تکون دام و لبخند زدم و داشتم به عکس نگاه می کردم که آقای مذکور گفت پس چرا امضا نگرفتی؟ منو میگیییییییییییییییییییییییییییییییی!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! تازه هوشم اومد سر جاش  آقای مدیریم دیگه رفته بودند سر صحنه . داشتم دق میکردم دفترچه امضا و یه ورقه برای دست خط تبریک عید دادم به آقای مذکور و ایشون گفت من برات میگیرم و به پدرت زنگ میزنم بیاد دفتر رو بگیرههههههههههه (یعنی به بار دیگه هم میرم اونجا) تازه پوسترم یادم رفت نشون بدم .من تو جمع خیلی سرزبون دارم اما انگار اونجا زبونم و ذهنم رو موش خورده بودددددددددددد

هیچی دیگه تو راه برگشت تو راه پله خیلی به چشمام فشار آوردم که یه بازیگری یا اثری از آقای مدیری پیدا کنم اما فایده نداشت دیگه ساعت ۳:۵ بود  و ملاقات من با آقای مدیری  حدود ۲۵تا ۳۰ ثانیه بود . البته ایشونم خیلی عجله داشت کار عقب بود و امروزم کمی دیر اومده بودند (راستی آقای مذکور گفت ۴ شنبه  ۵ دقیقه بعد از رفتن شما آقای مدیری تشریف آوردند)

اما خوشحالم خوشحالم که ایشونو خوشحال سرحال قبراق و خندون و پر انرژی دیدم

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد